مدح و ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها
به آیـههـایِ کـتابِ خـدا قَـسـم مـادر بَـنا شده حـرمت کُـنجِ سیـنهام مـادر تو آسمانی وُ من گرد وُ خاکِ راهِ تو تویی مُـسَّببِ هستی وُ من عَدَم مادر چکـیـدۀ هـمۀ حُـسنهایِ پـیـغـمـبـر عــصـارۀ هــمـۀ اولــیـاء دَم مــادر همیشه غِبطه به حالِ تو میخورد مریم تو آمـدی که ببـیـنـد پـیـمـبرم مـادر صدایِ پایِ مـلائک به گوش میآید وَ آسـمان شده با احـتـرام خَـم مـادر ستاره میچکد از گوشۀ دو چشمِ فَلَک تو آمـدی که بـهـارِ دلِ امـیـن باشی کنارِ حِصنِ حَصین کوثرِ یقین باشی قرارِ قـلبِ عـلـی؛ بیقـرارِ مـولایی خدایِ عَزَّ وَجَل خواسته که این باشی عُروج و اوجِ ولایِ ابوتـراب شدی تو کُـفـوِ حیدری وُ باید اوّلـین باشی سلام…مادرِ باران سلام…بانویِ آب نسیم داری اگر چه تو آتـشین باشی دلیـلِ خلقـتِ افـلاکی وُ رویِ خاکی که تکیه گاه وُ سپاهِ امیـرِ دین باشی خـدا برایِ خودش آفـریـده است تو را تو آمدی وُ زمـانـه به دِلْ دلْ اُفـتاده بیا که پَهن کُنی رو به قـبـله سجّاده نمیشود نَکُـنی فکـر بچـههـایت را غــلام زادۀ تـو بــا شـمـاسـت آزاده هـوایِ پـنجـره فـولاد کـردهام مـادر هوایِ اینکه بیـفـتَم دوبـاره در جادِه تو از خدا که بخواهی مُجاب خواهد شد که پُر کند پُر از عرفان وُ بندگی باده چه میشود بروم از مدینه کرب وُ بلا تـمامِ حـرفِ دلـم را زَدَم ولی سـاده تو مادری وُ مَنَم سیّـد از همان ساعت |